متن کامل سخنرانی دکتر مخبر دزفولی روز دوم همایش ملی اخلاق علم و اخلاق حرفه ای در مکتب علامه طباطبایی(ره)
یکبار علامه طباطبایی ره را از بعد تمدن سازی بررسی کنیم. فقط بعد اخلاق را در در نظر نگیریم. با این توضیح تفاوتی بین دانشمندان علوم انسانی و تجربی ما نخواهد بود. اگر هم باشد در جهانی بینی و مبانی نخواهد بود و در جزئیات و روش ها ممکن است متفاوت باشند.
در تمدن اسلامی ما دوره ای را در حافظه تاریخیمان داریم و می توانیم بگوییم دارای مشاهیر بزرگ بودیم و متون تمدنی را تولید کردیم. هم در مکتب تمدنی بغداد و هم در مکتب تمدنی آندلس می توان شواهد و مصادیق فراوانی در این زمینه مطرح کرد. اگر ما یک زمانی در جریان علمی مسلمانان از بیت الحکمه ها اسم می بریم، اگر کتابخانه های بزرگی در حوزه و قلمرو تمدنی اسلامی چه در بغداد و چه در مصر ذکر می کنیم نمونه ای از این شواهد است. وقتی رجوع می کنیم به هزار سال قبل، می بینیم که مثلا در یک کتابخانه صدها نفر دانشمند در آن کار میکنند و تفاوتی هم بین این موضوع نیست که گرایش علمی این دانشمند کلام،فقه، مهندسی، فیزیک، پزشکی، ریاضی یا غیره باشد. اینها در کنار هم تمدن سازی میکنند.این سبک در یک نگاه تمدنی وجه اشتراک دارند و یک وجه افتراق در نگاه تمدنی دیگر دارند. در نگاه تمدنی اسلامی آمد دانشمند علوم تجربی با دانشمند علوم فلسفی و الهی را و ممزوج کرد و نوع نگاهشان به علم بر پایه هایی بود که در حقیقت سلوک و اخلاق عملی را معرفی می کرد. در اینجا بین یک شیمی دان مانند رازی با فیلسوفی مانند ابن سینا و یا فقهای بزرگ تفاوت خاصی را مشاهده نمی کردید. علت اصلی این موضوع هم این بود: ما چون مکتب تأسیسی داشتیم و نه مکتب تقلیدی، لذا اخلاق را از مکتب تأسیسی گرفتیم و سلوک اخلاقی ما چه در حوزه های علمی،اجتماعی و چه فردی و خانوادگی منبعث از آن بود. رفتار به شکل اتیکس( اخلاق با تعریف غربی) به شکل امروزی در ذهن نبود بلکه ملکات فکری و ذهنی و در قید آوردن قوای گوناگون برای تمرین انسانیت و بندگی بود. برای تمرین انسانیت فرقی بین فقیه، شیمی دان، فیلسوف و غیره نبود. همه می دانستند که یک جریان مشترک دارند تمدن سازی می کنند. مشکل امروز جوامع بشری جدا نکردن این تفاوت هاست. ما می خواهیم اخلاق برگرفته از یک نگاه شبه مادی را بچسبانیم به یک نگاه فکری و الهی که مشخص است که این نمی چسبد. اگر دقت بکنید بعضی از این موضوعات ممکن است که اشتراکات داشته باشند اما وقتی به مبانی برسند این تفاوت ها خود را نشان می دهند. من می خواهم از این منظر بگویم که علامه طباطبایی ره یک نمونه امروزی سلوک و اخلاق عملی منبعث از یک جهان بینی و یک مکتب فکری است. مثل ایشان که البته یک الگوی سطح بالا هستند می توانید افرادی را که به این نوع نگاه پایبند هستند پیدا کرده و بشماریم. چرا گفته اند کتابخانه نظامی بغداد چهارصد هزار تا یک میلیون جلد کتاب دارد؟ چرا در بیت الحکمه گفته اند صدها دانشمند نسخه برداری می کردند؟ علم را گرفتند اما اخلاقی که این علم را منتشر می کند از جای دیگری منشأ می گرفت. امروز ما اشکالمان در موضوعات مختلف این است که یک التقاطی بین این مجموعه شکل گرفته است. چرا در طول تاریخ نمی بینید که بگویند دانشمندانی که در مجموعه تمدنی اسلامی کار می کردند یک سرقت علمی کرده اند؟ غربی ها البته یکبار این کارها را کردند. واکسن مال مسلمانان بود ولی آنها به نام خود ثبت کردند. گردش خون را مسلمانان کشف کردند ولی آنها به نام خود ثبت کردند. طراح برخی فرمول های ریاضی دانشمندان اسلامی بودند ولی آنها به نام خود مطرح کردند. چون در عقل ابزاری، نگاه ابزاری یا بهتر بگویم اخلاق برگرفته از عقل منقطع از وحی هر چیزی به جز در شرایط خاص مجاز می شود. اما وقتی پای ملکات دینی پیش کشیده شود دیگر سرقتی اتفاق نخواهد افتاد. امروز در حال متهم کردن جمهوری اسلامی به سرقت مقالات هستند اما همین خلاف اخلاق است. این اشکال ممکن است وارد باشد اما همین اشکال به کشورهای دیگر وارد است. همین چند روز گذشته در NATURE چند مقاله را کنار هم گذاشته بودند و برای ۵۸ مقاله اسم ایران را آوردند، اما کشورهایی ( حتی کشورهای اروپایی) بودند که بیش از اینها اشکال داشتند بود و اسمی از آنها نیاوردند. این حتی خلاف اخلاق غربی است. ما امروز گرفتار این هستیم که دامنه اعتقادهای فکری غربی دارد همه عرصه و رشته ها را می گیرد. ما بعد از انقلاب در حوزه علوم پیشرفت های بسیاری داریم. در عین حالی که اشکال هم داریم. نقص و کمبود هم داریم. برخی از بزرگان علمی ما اشکالات به حقی را مطرح می کنند اما این یک موضوع درون خانوادگی است. قرار بر این است که با کمک همین بزرگواران این اشکالات را رفع نمائیم. اما کسی نمی تواند که پیشرفت های جمهوری اسلامی را انکار کند. ما تا می گوییم این موضوع برنامه ریزی شده است برخی اشکال می کنند که چرا توهم دارید بعد وقتی اقوال خود آنها را کنار هم می گذاریم می بینیم این واقع بینانه است. در بعضی حوزه ها نه فقط پیشرفت های علمی بلکه پیشرفت های فناوری، تجاری سازی و در کاربردهای صنعتی موفق بودیم. اگر دانشمندان ما در رشته های مختلف پیشرفت نکرده بودند چرا این همه فشار می آورند. در نانو، بیو، صنایع دفاعی و غیره. چون صاحب تکنولوژی شدیم ما را تحمل نمی کنند و با ما بد اخلاقی می کنند. کسی هست که منکر این باشد که ما در پزشکی پیشرفت نداشتیم؟! نقص هم داریم، انتقاد هم داریم اما در کل پیشرفت داشتیم. در مهندسی نیز همین گونه است. اما اینکه آنها در حال متوقف یا منحرف یا آلوده کردن قطار علمی ما هستند این می شود کار غیر اخلاقی! این اصطلاح سرقت علمی را مگر ما تأیید می کنیم؟! همین موارد اندکی هم که وجود دارد را محکوم می کنیم. اما برخورد دوگانه غربی ها با ما نشان از برنامه ریزی شده بودن این امورات است. یک شخصی را از مجله علمی دنیا می آورند به برخی سایت های علمی ما، این می رود بخش هایی از سایت های علمی ما را که شاید نباید از نزدیک ببیند، می بیند، در مصاحبه های خصوصی و نیمه خصوصی از پیشرفت های ایران اظهار خوشبختی و شگفتی میکند اما از کشور که خارج شد علیه ما توطئه می کند. این ها تصادفی است؟! این ها توهم است؟ بعضی می گویند اینها توهم است! نه توهم نیست سازماندهی شده است. البته ما هم نباید بگذاریم جریان علمی کشور لکه دار شود. لکن بعضی ها فکر کنند که این ها تصادفی است ابدا اینطور نیست. بنده با سند و مدرک عرض می کنم. آن چیزی که آنها را نمی ترساند اخلاق تقلیدی است. اما چیزی که آنها را نگران می کند کار تأسیسی است. می گویند باید مبانی و قواعد ما را بپذیرید. گفت بیا با هم حرف منطقی بزنیم اما هر چی من گفتم! قاعده دنیا اینگونه شده است. چه در امنیت چه سیاست چه اقتصاد. می گوید بیایید تبادل علمی کنیم اما آن چیزی که من می گویم. رشته هایی را باید بخوانید که من به شما بگویم. خب اگر ما زیر بار این نرویم کار غیر اخلاقی کردیم؟! از نظر او شاید ولی آیا واقعا اینطور است؟! ما در بزرگداشت یک انسان برجسته قرن حاضر که شاید تا قرن های آینده همانندی نداشته باشد هستیم که باید از او بهره بجوئیم. چه اخلاق نظری و چه اخلاق عملی. اگر ما مبانی خودمان را از آن طرف بگیریم کار تقلیدی کردیم اما اگر از مبانی دینی بگیریم کار تأسیسی کردیم.به همه عرض کنم که ما هر کار تأسیسی انجام دهیم جهان سلطه بر ما ایراد خواهد گرفت. من شعار نمی دهم. بنده یک کارشناس مجموعه علمی کشور هستم.
بعضی از کمیسیون های همایش باید به این موضوعات بپردازد. اتفاقی که ما از آن غفلت می کنیم و یا دامن می زنیم و توجه نداریم که در بازی آنها نباید بازی کنیم و خود را در قید و بندهای آنها محدود کنیم. این البته نیاز به تبیین دارد. دانشمندان باید با هم بنشیند و بحث کنند. امتزاج بین دانشمندان علوم انسانی و علوم تجربی اتفاق بیافتد. دقیقا مانند صدر اسلام. البته غرب نمی خواهد این را ببیند. چرا که اگر این اتفاق بیافتد تمدن سازی شکل می گیرد. یکپارچه شدن علوم چیزی است که غرب آن را نمی خواهد ببیند. دانشمندان ما باید هم از مبانی علوم انسانی و هم علوم تجربی با خبر باشند و برای غایت علوم برنامه ریزی بکنند این شکست برای غرب است. البته ما نیز گاهی در داخل دچار اصطکاک های زائدی می شویم و اشتباهات استراتژیک مرتکب شویم. لذا من فکر میکنم برگزاری این سبک همایش ها از این منظر نیاز جدی کشور ماست. چرا که این شخصیت ها، شخصیت های تمدنی هستند و برای ساخت تمدن بدون آنها نمی توانیم موفق باشیم.یکبار علامه طباطبایی ره را از بعد تمدن سازی بررسی کنیم. فقط بعد اخلاق را در در نظر نگیریم. با این توضیح تفاوتی بین دانشمندان علوم انسانی و تجربی ما نخواهد بود. اگر هم باشد در جهانی بینی و مبانی نخواهد بود و در جزئیات و روش ها ممکن است متفاوت باشند.