آیا می توان از مفهوم مهندسی دینی و مهندسی غیر دینی سخن گفت؟
با ظهور انقلاب اسلامی و ظهور اراده مردمی به احیاء ساختار دینی، مطالعات و اظهار نظرها درباره مفهوم علم دینی شدت گرفت. لزوم ایجاد رشد علمی در جامعه اسلامی در کنار پاسداشت توحید به عنوان روح معنوی جوامع اسلامی، ضرورتی به نام «مطالعات علم دینی» را در جامعه مسلمان ایجاد نمود. نظریات بسیار متنوعی در این زمینه مطرح شده است. قریب به نود سال پیش، مرحوم ابوالاعلای مودودی، مسألهای را تحت عنوان تاسیس دانشگاه اسلامی مطرح نمود. این نوع نظریات با انگیزههای مختلف و اختلافاتی بسیار، همه از یک عنوان آن هم «علم دینی» استفاده مینمایند. گستره طیف این نظریات از دینی دانستن همه علوم تا منتفی دانستن حتی امکان علم دینی، نشاندهنده فاصله بسیار زیاد آنهاست. قبل از ورود به مهندسی دینی، اشارهای به مفهوم علم دینی مینماییم.
ادعای تحقق علم دینی یا تقرب به آن
تنوع ملاکهای علمی دینی آن قدر زیاد است که موجب شده گاه اختلاف برخی نظریهها از اختلاف از تعاریف آغاز گردد. ملاکهای بسیاری در شناخت ماهیت علم دینی احصاء شده است. که به نظر میرسد بهتر آن است که به جای سخن گفتن از علم دینی و غیر دینی، سخن از تقرب به علم دینی و غیر دینی گوییم. به عبارت دیگر، مناسبتر آن است که علم را نسبت به دین، طیفی بدانیم که این طیف از علم کاملا ضد دین آغاز و به علم کاملا مبتنی بر دین ختم شود. سخن از امکان یا عدم امکان چنین دینی نیست؛ بلکه سخن از آن است که اگر بخواهیم به علم دینی نزدیک شویم، چه راهی را باید بپیماییم. باید بیابیم که کدام بخشهای علم میتواند از دین تاثیر پذیرد. با تعریف مهندسی آغاز مینماییم.
- مهندسی چیست؟
بنا بر یک تعریف، مهندسی عبارت است از روش و حرفه کاربرد علوم فنی که با استفاده از دانش فیزیکی به ساخت و طراحی مواد، ساختارها، ماشینها، ابزار و سیستمها و یا پردازشها میپردازد. یا بنا بر تعریفی دیگر، مهندسی تخصصی است که عهده دار ایجاد، اصلاح و بهرهگیری از محیط طبیعی جهت طراحی و ساخت بناها و انتفاع از یافتههای علمی جهت مدلسازی و حل مشکلات به وجود آمده میباشد.
آنها که با دانش مهندسی سروکار داشتهاند، میدانند که گاهی شامل فرمولهای کاملا تجربی، روابط کاملا انتزاعی و خلاصه ابزارهایی است که جدا از هدف جزئی تعیین شده برای آن (مثل محاسبه دمای ذوب یک کامپوزیت) کاربرد دیگری در بیرون جهان مهندسی ندارد. حتی گاه از مفاهیمی استفاده میشود که در حقیقت نادرستند اما به خاطر آنکه برخی فرآیندهای مهندسی را مدلسازی کرده و کاربرد داشتهاند، استفاده میشوند. نسبت و تفاوت مهندسی با فیزیک آن است که وظیفه مهندس کشف فیزیکی نیست اما از محصول فیزیک و شاخههای وابسته آن در مدلسازی، طراحی و … استفاده مینماید.
مطالعاتی درباره فلسفه مهندسی
شاید تصور شود که مهندسی تنها یک ابزار برای افزایش رفاه بشریت است و تنها کاری که نسبت به مهندسی میتوان انجام داد، تسلط بر آن و گسترش مرزهای توانایی در همین زمینه خواهد بود؛ در حالی که مطالعات عمیقی درباره مهندسی تحت عنوان فلسفه مهندسی، به عنوان شاخه ای از فلسفه علم انجام شده و امروزه به بررسی ریشههای آن به عنوان موضوعی مهم نگریسته شده و در همین راستا نیز آثار سینمایی و هنری تولید نمودهاند. به نوعی فلسفه مهندسی در پی شناسایی پیامدهای فلسفی علم در کاربرد آن در مهندسی میباشد. این نتایج شامل مواردی همچون عینیت تجربیات، اخلاق فعالیتهای مهندسی، زیباییشناسی و تاثیر ساختههای مهندسی بر دیگر عرصهها میباشد.
در این نوشتار می خواهیم به تناسب مقصود و فرصت اندک، به بررسی برخی جنبههای مهندسی که میتواند در طیف دینی و غیردینی تاثیرگذار باشد بپردازیم.
مفهوم فیزیک و علم تجربی دینی
مطالعات علم شناسانه نشان میدهد که فیزیک به عنوان ابزار اصلی مهندسی، دارای پیشفرضهایی است که موجب میشود دانشمند، نظریهای را بر نظریه دیگر ترجیح دهد. از این جهت، جهانبینی دانشمند بر علم تولیدی او تاثیر میگذارد. از سوی دیگر، چنین علمی دارای پیشفرض متافیزیکی متاثر از جهانبینی دانشمند تجربی و جامعه بوده و وقتی در جامعه مورد استفاده قرار میگیرد، میتواند این پیشفرض پنهان خود را به عنوان گزارهای صحیح به مخاطب خود تحمیل نماید چرا که مخاطب تصور میکند این گزاره نیز در علم اثبات شده است.
از نگاهی دیگر، میتوان آن بخشهای فیزیک و مهندسی را که مبتنی بر آزمایش و تجربه هستند، به عنوان کشف آفرینش الهی و فعل حضرت حق در نظر گرفت و بنا بر اینکه عقل از منابع مورد اعتنای دین است، در دایره معرفت مورد اعتنای دین وارد نمود. اما در این نگاه نباید فراموش کرد که علوم تجربی قطعیتی نداشته و وارد دانستن آن در دایره معرفت دینی، تنها تا زمانی است که نسبت به درستی آن اطمینان نسبی داریم.
به سوی مهندسی دینی
بنا بر آنچه گذشت، اگر به جای سخن گفتن از مهندسی دینی و غیر دینی، از تقرب به ملاحظات دینی در مهندسی سخن گوییم، میتوانیم با اطمینان بیشتری سخن برانیم. هرچند شاید بتوان عرصههایی از مهندسی را تصور کرد که به پیروی از فیزیک، جای ملاحظه دینی و غیر دینی در آن وجود نداشته باشد. همچون نظریاتی که صرفا جنبه توجیه پدیده داشتهاند و یا یافتههایی که بتوان آنها را فعلا کشف واقع در نظر گرفت.
عرصه های تقرب به مهندسی دینی
در این نوشتار، به برخی از عرصههای مهندسی که امکان و ضرورت در نظر گرفتن ملاحظات دینی در آنها وجود دارد اشاره مینماییم:
۱. هر پیش طرح مهندسی، با فهم یک نیاز تکنیکی آغاز میشود و اینکه آیا مورد پیش روی ما یک نیاز حقیقی است یا خیر و اینکه اولویت آن چه مقدار است، کاملا بستگی به مناسبات فرهنگی داشته و در این جهت باید بر اساس جهان بینی جامعه به طراحی مهندسی پرداخته شود.
۲ . تلاش شود در طراحیها، توصیههای دینی در آن موضوع به عنوان پیوست فرهنگی طراحی مهندسی ملاحظه گردد. در غیر این صورت، میتواند طراحی انجام شده توسط مهندس، اثرات ضد فرهنگی داشته باشد. وقتی چیزی با طراحی مهندسین ما ساخته میشود، نحوه استفاده از آن و نحوه برخورد با آن توسط خود محصول منتقل میگردد و این به معنای همراهی تکنیک با فرهنگ است. حال چگونه میتوان طراحی مهندسی فاقد کارشناسی فرهنگی را اثری الزاما مفید دانست؟!
۳ . شیفتگی تکنولوژی که اکنون به عنوان یکی از آسیبهای متداول تکنیک شناخته میشود، نباید موجب گردد آسیبهای احتمالی آن بر زندگی آینده بشریت نادیده گرفته شود. متاسفانه گاهی آن قدر علاقه به تولید محصولی تازه زیاد است که تاثیر آن بر فرهنگی عمومی، مناسبات خانوادگی، سلامت جسمانی و … نادیده گرفته میشود. این همه به علت آن است که تکنیک جایگاهی غیر معقول در میان ما به خود اختصاص داده است. تکنیکی که قرار است خدمتکار بشریت باشد، نباید در جهت حاکمیت بر او پیش رود.
۴ . سلطنت فلسفی تکنولوژی بر دیگر علوم، یکی از آسیبهای آن به ویژه در جامعه ایران ارزیابی میشود. باید هر علمی جایگاه خود را بشناسد. و بر اساس حوزه توانایی خود تجویزهای خویش را اعلام نماید. برای نمونه، اکنون مهندسی در جامعه ما جایگاهی بسیار رفیعتر از علوم انسانی یافته است. تا آنجا که بسیاری از متولیان فرهنگ نیز از میان مهندسینی انتخاب شدهاند که به واقع تخصص کافی در زمینه فرهنگ نداشته و تنها به خاطر علاقه، عنوان مهندسی و نیز آشنایی با تفکر انتزاعی ریاضیاتی وارد این عرصهها میشوند. این موجب میگردد دور باطلی ایجاد شود که ضعف آکادمیک ما در علوم انسانی تکرار گردد.
۵ . تکنولوژی میتواند برخی از اهداف دست نیافته فرهنگی را تامین نماید. همان طور که گفته شد، گاهی تکنولوژی به خودی خود به سوی رفتاری خاص هدایت مینماید. برخی اهداف فرهنگی میتوانند از طریق یاری تکنولوژی متناسب خود، زودتر و استوارتر تحقق پیدا نمایند. برای نمونه، میتوان به طراحی محصولاتی ویژه استفاده معلولان و نابینایان در جامعه اشاره نمود که خود میتواند جامعه را به رعایت حقوق و کرامت این عزیزان و طرح امکان بهرهمندی برابر از فرصتهای جامعه تشویق نماید.
منبع: میقات مهر