پیشرفت علمی جهان غرب و تاثیر اسلام بر آن
اکنون به چند سطری از گفتار استاد عزیزم حضرت علامه شعرانی(ره) تحت عنوان «تأثیر قرآن در پیدایش تمدن عظیم اسلامی» تمسّک و تبرّک میجویم:آنکه تاریخ خوانده است و بر احوال اُمَم گذشته آگاه گردیده، داند که تا زمان پیدایش یونان هیچ قومی بدان پایه از علم نرسیدند و آن تمدن نیافتند و آنها که پیش از یونان بودند، همه در علم و تمدن پستتر از آنان بودند، و اندکی پس از اسکندر علما و حکما در یونان بسیار شدند چون سقراط و افلاطون و اسکندر که عالم را گرفت علم و زبان یونانی را در جهان منتشر کرد و مردم را از آن بهرهمند ساخت، تا هزار سال زبان یونانی زبان علمی جهان بود و دانشمندان بدان زبان علم میآموختند و کتاب مینوشتند هر چند خود یونانی نبودند، حتی پیروان حضرت مسیح(ع) تاریخ آن حضرت را که انجیل نام دارد به زبان یونانی نوشتند، و لفظ انجیل هم کلمه یونانی است به معنی مژده، با آن که هم خود آنها و هم حضرت عیسی(ع) زبانشان عبری بود.
هزار سال پس از اسکندر حضرت خاتم انبیاء محمدبنعبدالله(ص) ظهور کرد و قرآن را به عربی آورد و اوضاع جهان دگرگون شد، زبان عربی جای زبان یونانی را گرفت و از آن در گذشت و مسلمانان، علوم یونانی را گرفتند و چندین برابر بر آن افزودند و این مقام که زبان عربی در جهان یافت و علومی که به این زبان نوشته شد هیچ زبانی قبل از آن این مقام نیافت. در تواریخ آمده است که کتابخانه اسکندریه در مصر بزرگترین کتابخانه دنیای قدیم بود، محتوی بر علوم یونانی و بیست و پنج هزار جلد کتاب داشت، اما به عهد اسلام کتابخانه مسلمانان بر یک میلیون شامل بود.
جرجی زیدان در تاریخ تمدن اسلام و تاریخ آداباللغه گوید: دو خلیفه فاطمی مصر، عزیز بالله (۳۶۵-۳۸۶)، و حاکم بامرالله (۳۸۶-۴۱۱) در مصر کتابخانهها انشاء کردند مشتمل بر نزدیک یک میلیون کتاب، یعنی چهل برابر کتابخانه یونانیان در اسکندریه.
کتابخانههای بزرگ در مصر و عراق و آندلس و غیر آن بسیار بود، هر یک مشتمل بر صدها هزار جلد و ابواب آن برای طالبان علم و مطالعه کنندگان باز بود. پس آثار دانش عربی چهل برابر بیش از یونان بود. در علم ادب و اخلاق و موعظه و فقه و سیاست مدن و جغرافیا، یونانیان کتاب داشتند اما با کُتب عربی قابل مقایسه نیست، نه از جهت کثرت و نه تحقیق … در ریاضی خصوصاً حساب و جبر و مقابله و هیئت و نجوم مسلمانان بر یونیان تفوّق عظیم داشتند … و اینها همه از برکت قرآن است و ما این سخن را به گزاف نگوییم که تجربه و تاریخ بر آن گواه است.
و چون در قرآن برای نماز امر به تحصیل وقت و قبله شده بود، مسلمانان ناچار گشتند برای تعیین سمت قبله بلد و اوقات نماز، هیئت و نجوم بیاموزند و هیئت و نجوم، آنان را به سایر شعب ریاضی محتاج ساخت و قوانین میراث و فرایض چون در اسلام حساب پیچیده دارد، آنان را به آموختن علم حساب واداشت و برای زکات و خراج به مساحت اراضی و علم حساب پرداختند و جهاد و حج راه جهانگردی و سیاحت به روی آنها بگشود و اطلاع بر احوال اُمَم مختلفه و کشورهای جهان یافتند و کتب جغرافیا و امثال آن را نوشتند. و چون در قرآن از تقلید آباء و اجداد نهی کرده است و دعوت به دین حق و تحقیق ادله را واجب فرموده و مخالفین اسلام و منکرین ادیان پیوسته در احتجاج با مسلمانان بودند، مسلمانان هم مجبور شدند با آنان از راه استدلال مباحثه کنند و از این رو بر اقوال حکمای یونان و غیر آنان آگاه گشتند و طریقه استدلال و منطق آموختند و هکذا چون دقت کنی و نیک بنگری، همه علوم را به برکت قرآن آموختند … و پس از این ثابت میکنیم که تمدن و علوم فرنگی، دنباله همان علوم اسلامی است و از مسیحیت ناشی نشده است
منبع:رساله علم و دین