کار گاه آشنایی با سند اسلامی شدن دانشگاه ها

با حضور دبیر محترم شورای اسلامی شدن دانشگاه ها جناب حجت الاسلام دکتر شاطری

کار گاه آشنایی با سند اسلامی شدن دانشگاه هاکار گاه آشنایی با سند اسلامی شدن دانشگاه ها با حضور دبیر محترم شورای اسلامی شدن دانشگاه ها جناب حجت الاسلام دکتر شاطری و هیات رئیسه و جمع کثیری از اساتید دانشگاه صنعتی سهند تبریز  روز دوشنبه مورخ ۳/۱۱ /۹۴ ساعت ۳۰ : ۱۰صبح درسالن اجتماعات شهید رجایی دانشگاه صنعتی سهند تبریز برگزار گردید.ضمنا مسئولین محترم دفتر نهاد رهبری دانشگاههای علوم پزشکی تبریز و دانشگاه بناب در این جلسه حضور داشتند.

متن کارگاه :

بسم الله الرحمن الرحیم

رییس دانشگاه :

سند اسلامی شدن دانشگاهها آنگونه که انتظار می رود شایسته و بایسته در دانشگاهها اجرا نشده و شاید علت آن مربوط به جامع بودن این سند باشد؛ که در زمینه های مختلف تربیتی، فرهنگی، آموزشی و پژوهشی و مدیریتی تدوین شده است. شاید سوالات زیادی در این زمینه در ذهن همکاران دانشگاهی در این رابطه وجود داشته باشد.

لذا این جلسه و کارگاه که با حضور حاج آقا شاطری به عنوان دبیر محترم اسلامی شدن دانشگاهها، که به بند بند این سند اشرافیت دارند و فرصت مغتنمی است که ازتجربیات ایشان بهرمند شویم، برگزار می گردد و اگر مواردی هم که جای سوال باشد از پاسخ های ایشان نهایت استفاده را خواهیم داشت.

بنده قصد اطاله کلام رو ندارم و از حاج آقا شاهدی خواهشمندم اگر مطالبی در این زمینه داشته باشند ارائه بفرمایند تا در ادامه از فرمایشات آقای حاج آقا شاطری حداکثر استفاده رو داشته باشیم. والسلام علیکم و رحمه الله

حاج آقا شاهدی :

بنده هم اطاله کلام نخواهم کرد و فقط ضمن خیر مقدم و تشکر از حاج آقا شاطری و مدیریت دانشگاه و معاونان و اساتید گرامی، در طی گزارشی خدمت آقای شاطری بنده عرض کردم ما برای شروع کار و توجیه همکاران لازم بود در یک فضای محدودتری مباحث را طرح می کردیم. به همین منظور در سال گذشته ۷ مورد تشکیل جلسه دادیم و اسناد بالا دستی نظیر سند اسلامی شدن دانشگاهها، نقشه جامع علمی کشور و همچنین کتاب روشنای علم درباره فرمایشات حضرت آقا بخش مربوط به علم و دانشگاه را به بحث گذاشتیم.

با آقای دکتر خسروشاهی و دیگر دوستان در هیأت رئیسه تبادل نظر کردیم برای شروع کار در خدمت آقای شاطری باشیم. البته حاج آقا شاطری یک گله داشتند در مورد تاخیر عملیاتی شدن سند که همه کارهایش انجام گرفته ولی برخی مسائل سیاسی در وزارتخانه کمی کار ها را لنگ کرده امیدواریم با حضور دکتر فرهادی در راس وزارتخانه علوم که ایشون به جد پیگیر این مسئله هستند، به زودی شاهد عملیاتی شدن این برنامه باشیم .

گاها من به دوستان عرض می کنم که یکی از مظلومیت های آیین اسلام ما این است که قبل از اینکه بدانیم و ببینیم و توجیه شویم، ندانسته و نخوانده علیه آن موضع می گیریم حال آنکه می ارزد که آن آموزه هایی که بهش معتقد هستیم و با آن زندگی می کنیم، یک بازبینی بکنیم. در مورد این سند شخصیت های بزرگی در مملکت نشسته اند و کار کرده اند.

اگر بخواهیم اسلامی شدن دانشگاهها را در یک جمله خلاصه کنیم؛ یعنی تولید علم نافع، و منظور از تولید علم نافع، کاربردی کردن علم در کشور است که ما با آن فاصله داریم. من خاطره کوتاهی بگم یکی از دوستان می فرمود که در کشور های پیشرفته رشته های تاب و تاب عبارت از مدیریت، حقوق و اقتصاد و مانند آن است، که اینها می آیند به کمک این دانش مدیریت می کنند اقتصاد کشورشان را و از طرفی، نخبگان کشورهای در حال توسعه و جهان سوم را جذب می کنند و کشورشان را در سطح اول علم و فناوری نگه می دارند و می دانند چکار باید کنند و چه بسا ما از این نقطه ها غافلیم و خلع هایی داریم و ضربات جبران ناپذیری از این ناحیه می خوریم و این سند اسلامی شدن برای پوشش همین خلع ها است و با استفاده از داشته های دینی و بومی و سایر اطلاعات از سایر نقاط می توانیم این مشکلات را حل کنیم.

حجه الاسلام دکتر شاطری :

عرض سلام دارم خدمت همه سروران عزیز و ارجمند و استادان گرامی، اعضای محترم هیئت رئیسه و مهمانان عزیزی که از نهادهای دانشگاه تبریز تشریف آورده اند. خدا را شکر می کنم بر نعمت انس و شرکت در جلسه با استادان عزیز و ارجمند دانشگاه سهند تبریز و از جناب آقای دکتر خسرو شاهی که محبت کردند و فرصتی را ایجاد کردند که در خدمتشان باشیم و به محضر شما برسیم و یک ارائه گزارشی از آنچه که در شورای اسلامی شدن دانشگاهها به عنوان یکی از شوراهای تخصصی شورای عالی انقلاب فرهنگی، وظیفه سیاستگذاری کلان در حوزه علم و فرهنگ در دانشگاه و آموزش عالی را به عهده دارد، خدمتتان ارائه کنیم و از نقطه نظرات و اصلاحات تکمیلی شما راهنمایی ها و اشارات شما استفاده کنیم ، خیلی باید دلیل منطقی داشته باشد که آدم به خودش اجازه دهد در چنین جلسه ای وقت گرانقدر و گرامی اساتید محترم دانشگاه را پر کند و به خود اجازه سخن دهد. من با این نگاه به خود اجازه دادم که خدمت شما سروران حاضر شوم.                                                                                                                             من بعنوان دبیر شورای اسلامی شدن دانشگاهها که رئیسش وزیر محترم علوم هست و اعضایش وزرای محترم بهداشت، آموزش و پرورش، رئیس دفتر نهاد رهبری ، رئیس جهاد دانشگاهی ، رئیس دانشگاه آزاد و شورای فرهنگی اجتماعی زنان و چند تن از اعضای شورای انقلاب که روی هم رفته ۱۸ عضو می شود در خدمت شما هستم؛ یک شورای تخصصی که وظیفه اش سیاست گذاری در حوزه علم و فرهنگ در دانشگاهها و آموزش عالی بوده و تنظیم و تدوین سند بالا دستی آموزش عالی، یعنی سند اسلامی شدن دانشگاهها بر عهده این شورا است و بعنوان ستاد راهبری این سند در فرایند اجرا از طرف شورای عالی منصوب شده است و رئیس شورا که وزیر علوم می باشد شخصا وظیفه نظارت بر حسن اجرای این سند را برعهده دارد.

در جلسات متعددی که با دکتر فرجی برادر عزیزمون، وزیر سابق وزارت علوم داشتم، در چند ماه اول تصدی این مسئولیت با اینکه حجم کار زیادی داشتند ما حدود ۴۰ ساعت نشستیم و بحث کردیم حتی روی جزئیات سند اسلامی شدن دانشگاهها نیزبحث شد و توافقات خوبی داشتیم. قبل از آمدن آقای فرهادی قرار شد که در اولین گردهمایی و سمینار روسای دانشگاهها در مشهد من بعنوان سخنران و ارائه کننده سند اسلامی شدن دانشگاهها، خدمت روسای دانشگاهها باشم و بعد کمیسیونی داشته باشیم، با حضور جناب آقای دکتر نیلی و دکتر سلیمی از دانشگاه علامه طباطبایی و من هم بعنوان کمک و گرداننده این کمیسیون. و مصوبات این جلسه به عنوان بررسی راهکار های عملی و اجرایی اسلامی شدن دانشگاهها باشد که این کارها خورد به جلسه دفاعیه دکتر فرجی و بحث استیضاح ایشان که تا اینجا ما آمده بودیم که متاسفانه این فرصت را از دست دادیم ، هم فکری و هماهنگی و فهم متقابل خوبی در بحث اسلامی شدن در زمان ایشان انجام شد و ایشان با نگاه علمی و دقیق که داشتند به لحاظ مدیریتی با قطع نظر از نگاه سیاسی که هر کسی می تواند داشته باشد و محترم هست و ایشان به عنوان یک مدیر در سطح ارشد یک نگاه دقیق و علمی به این موضوع داشتند و البته دکتر فرهادی بعنوان اولین تصویب کنندگان سند اسلامی شدن دانشگاهها بودند چون اولین سند در این زمینه در زمان آقای دکتر معین و دکتر حداد و دکتر گلشنی که در سال ۷۶ تصویب شده با امضای آقای خاتمی رئیس جمهور وقت به دانشگاهها ابلاغ شد. همین دوره های دانش افزایی که الان مرسوم هست مصوب همان دوره های آقای دکتر فرهادی و معین بود که ما اجرا کردیم طبیعتا در اجرا دارای نقاط ضعف و قوت بود که هر دوره بهتر شد ولی اصل مصوبات مال آن دوره بود این پیشینه رو عرض کردم تا در جریان روند کار که از کجا آغاز شده، باشید و در واقع ارائه گزارش بود.

ما بعنوان خدمتگزار در حوزه فرهنگ و آموزش کشور در محضر دوستان شورای عالی انقلاب در وزارتخانه، این سند بازنگری شد تا اینکه در سال ۹۲ ابلاغ گردد و با این حال خیلی از عزیزان در دانشگاه خیلی اطلاع از کلیات این سند ندارند یا با مفاد و مضامین آشنا نیستند. سندها در کشور ما بعنوان کشور در حال توسعه مثل قوانین غریب هستند. تنها راه توسعه فراگیر در یک کشور زنده و پویا که اختلاف دیدگاه متعدد وجود دارد اینست که باید سر بر بالین قانون بگذاریم و از وحدت نظر به وحدت عمل برسیم و تحمل قول مخالف را داشته باشیم. اگر چپ و راست این مملکت بگویند چه اشکالی دارد، دست راست و چپ مال یک بدن هستند و هر دو به همدیگر کمک می کنند ولو اینکه هر کدام در طرفی قرار دارند. اونی که کشور رو اداره می کنه مثل مغز هست که به دو طرف دستور کار می دهد و نرم افزار اداره یک کشور هم منافع ملی و هم مصالح عمومی است و در کشوری که عقل حکم می کند جامعه بر اساس روند عقلایی اداره میشود باید که به نفع منافع ملی گام برداریم تا جامعه را بتوانیم اداره کنیم و اگر از این عدول کنیم و به سلیقه و رفتار فردی و جناحی بپردازیم جامعه به بی راهه می رود، ممکن است یک مدت به آرامش خاطر برسیم اما با این حال از منافع ملی دورخواهیم شد. حال آنکه منافع ملی با همگان حفظ می شود و با بخشی و جناحی و… نمی شود. با این همه مخاطره که کشور ما را در عرصه های بیرونی و درونی گرفتار کرده و زمینه جمود در حوزه های مختلف علمی و فرهنگی را موجب شده، و واقعا راه برون رفت از این گرفتاریها جز با همت دانشگاهیان نمی شود و فرق نمی کند که اینجا دانشکده فنی و غیره باشد و شاید بعضی ها بگن چه ارتباطی به اسلامی شدن داره ؟

یک نوع بلوغ و بالندگی در جامعه دانشگاهی وجود دارد. ببینید بحث هایی که در این فضا ها وجود دارد امکان ندارد بدون مشارکت شما ها به نتیجه برسد. دانشکده فنی هستید اشکالی ندارد ، یک بخش از قابلیت های اسلامی شدن در حوزه علم صرفا به دست شما و عهده شماست. ما که می گوییم اسلامی شدن دانشگاه، اسلامی شدن چه مناسبتی با دانش دارد ؟ مگر می شود با دانش هم برخورد ایدئولوژیک کرد؟ اصلا دانش چه کاری با دین دارد؟ این یک بحث دیگر است که شناخت حقایق عالم، تولید علوم کاربردی و رفع مشکلات جامعه است. چه ربطی به دین دارد که بحث معنویت و آخرت و این مسائل است.

ولی با این قرائت که راه معنویت و آخرت هم از راه دنیا می گذرد، نگرش انسان موحد و مسلمان به آدم، عالم و معرفت ومناسبت آن با حل مسائل دنیا با نگرش انسان ملحد متفاوت است . ما از شما استاد ارزشی مسلمان این درخواست را داریم که دغدغه های علمی خودتان را ضرب در ارزش بکنید. در مهندسی بکار می رود، در زیست بکار می رود، در تصوفات ابعاد و زوایایی این عالم بکار می رود که می تواند ضرب در ارزش شود. طبیعتا این کار و بحث ها در علوم انسانی بیشتر است یه وقتی از من پرسیدند آقا مهندسی چه به درد این اسلامی شدن می خورد شما چه چیز ما رو میخواین اسلامی کنین کار ما بالاخره همش سازه و…. هست، عرض کردیم بله اگر در جزئیاتش وارد بشوی(اینطور هست اما) توی علوم پایه و هستی شناسی ، تفاوت هست و تغییر می کند توی حوزه فرهنگ هم تغییر می کند و سند آمده در هر دو حوزه فرهنگ و علم وارد شده و با یک نگاه فراگیر عمل کرده. ما وقتی می گوییم اسلامی شدن ، دانشگاهیان میگویند یعنی چه ؟ یعنی شما یافته های عقل بشر را در آن طرف عالم که حاصل تلاش بشر هست انکار می کنید؟ ما به تمام یافته های عقل بشر احترام قائل هستیم و قبول می کنیم مگر آنجا که یافته های عقل بشر با آموزه های دین تناقض داشته باشد یا تفاوت داشته باشد ، اینجا هم دعوا نمی کنیم به بحث می گذاریم یافته های وحیانی را از فرضیه در قالب ایده در می آوریم و اگر توانست اثبات شود و تبدیل به نظریه گردد آنوقت اگر جامعه پذیری پیدا کرد در این صورت توسط یک دانشمند مسلمان و یا حقوقدان مسلمان یا کارشناس علوم تربیتی مسلمان می تواند در قبال بقیه طرح بشود و ما به عنوان یک استاد مسلمان ایرانی می توانیم مرزهای دانش را چند گام به جلو ببریم و این امر وظیفه و ماموریت دانشگاه است و ماموریت اصلی دانشگاه حل مسئله و تولید علم در جهت حل مسائل جامعه است و طبیعتا حل مسئله جامعه هم ۱- شناسایی درست مسئله ۲ –شناسایی درست خاستگاه معرفتی حل مسئله است که می تواند مشکل را حل کند. و اگر خاستگاه معرفتی ما به انسان شناسی ما برگردد و به تعریف هستی تا هفتاد سال یا بینهایت برگردد، اینها تاثیر می گذارد در آن گزاره های مبنایی که می توانند نظریه را تولید کند و دانش را تغییر دهد. من سال ۷۵ در دانشگاه امیر کبیر مطرح کردم که تلقی ما از اسلامی شدن ریش و آستین کوتاه و مانتو و . . . نیست بلکه اسلامی شدن یعنی عمیق شدن ، علمی شدن ، یعنی علم نافع و کاربردی شدن، یعنی توی فرهنگ اصلا الگوی فرهنگی ما از کجاست ؟ نمیگم غرب و شرق که بگید باز شرقی غربی کردن ، آیا ما حق و وظیفه داریم اصول و آموزه ها و هویت فرهنگی خود را بشناسیم و با آن زندگی کنیم؟

واگر در مقایسه دانستیم که از بقیه بهتر است ، بدان افتخار کنیم و اگر در این مقایسه بقیه بهترند خود را به الگوی بهینه آنها نزدیک کنیم، این که یک روند کاملا عقلی است ، لذا ما باید سبک زندگی را در دانشگاه تولید کنیم نه اینکه از حوزه بیاید اینجا.

دانشگاه ساز و کار علمی اش را دارد می تواند از میراث و دانش اهل بیت و حوزوی هم مانند یک دانش میان رشته ای استفاده کند و آنرا به بسته های علمی آکادمیک تبدیل نماید. دانشی که حل مسئله کند در جامعه ، و این امر امکان پذیر است.

ما امروز نگاه می کنیم که تکنولژی ( با وجود کاربرد دو سویه ) بر اساس عقل انسان جوامع را به سود یا ضرر می رساند. امروز جامعه ما مبتلا به تمامی اشتباهات و استفاده نادرست از علوم است. چرا که تمامی علوم انسانی ، اجتماعی و . . . متناسب با علوم فنی و مهندسی پیش نرفته اند و جالب اینکه گزینش دانشجو در علوم انسانی نسبت به علوم فنی مهندسی در غرب بسیار سخت است چون آنها می دانند که پاشنه آشیل اداره جامعه در کجاست؟ من به نظرم این به معنی بی ارزش کردن این علم یا آن علم نیست تمامی علوم به میزان حل مسئله مفید و ارزشمند هستند، منتهی جمع اینها خوب است و تجزیه آنها مضر است. بر این اساس که امروز در خدمت شما هستیم ، پیشنهاد من اینست که به نکات و فرمایشات و سوالات شما بپردازیم و صحبت را بر این پایه پیش ببریم سندی که آقای معین ارائه کرده بودند برای اجرا هم رفت ولی به دلیل ابهام در واژه ها دست نخورده باقی ماند . دانشگاه دانشگاه است و همه چیز باید علمی اداره شود ولی علم است که عوامانه اداره می شود . ما هنوز سازمان اداره علمی کشور را نداریم و از این ضعف رنج می بریم . اسلامی شدن دانشگاهها یعنی ساختار بهینه ، کار آمد و مفید به حال جامعه . این جامعه اگر کمونیستی بود باید علمش تولید می شد.دیگران این کار را کردند خیلی ممنون، ما هم باید علم خود را تولید کنیم ، علم کاربردی و بومی سازی شده براساس نیازهای جامعه خودمان. قرار نیست که مباحث ایدئولوژیک و حوزه وارد مباحث فنی مهندسی شود . اکنون بحث سلامت و معنویت به عنوان رویکرد چهارم بخش سلامت مطرح است ، آیا در ایران هم مطرح است ؟

در رشته فیزیک دانشجوی دکتری برای رساله خود موضوع رابطه فیزیک و متا فیزیک را انتخاب کرده بود که با تمسخر استاد خود روبرو شده بود. چندی بعد همین دانشجو دستاورد های محققان آمریکا را در این قضیه گرد آوری کرد و با تایید استادش مواجه شد

اسلامی شدن یعنی پویایی ، در مقام اجرای اسلامی شدن دانشگاهها چهار کارگروه تشکیل شد نظام فرهنگی تربیتی آنرا معاونت فرهنگی وزارتخانه ها و معاونین فرهنگی جهاد و نهاد و دانشگاه آزاد تدوین می کنند و نظام آموزش و پژوهش و مدیریت هم همینطور

سال هاست در این کشور مطرح می شود : حل مسائل کلان ملی . حال آقای دکتر اگر شما فرصت پیش آمد بفرمایید چه راهکارهایی برای مسائل کلان استان پیش روی دانشگاه گذاشته شده یا دانشگاه پیش روی استان گذاشته ؟ اگر راهکاری هم گذاشته آیا سازوکار آنرا هم ایجاد کرده و ساختارش وجود دارد ؟ این چرخه وجود دارد ؟

این یکی از مصوبات دانشگاه اسلامی است . آیا این دانشگاه می خواهد علم خود را کاربردی کند؟ یعنی طوری نباشد که علم دانشگاه مورد استفاده صنعت قرار نگیرد و کاربردی که در صنعت و در عمل وجود دارد در مباحث و مطالب دانشگاه پدیدار نباشد. در واقع تولید علم مسئله پرور است سوال پرور است . این سند وظیفه دارد که این ساختار را که دغدغه اساتید محترم است ایجاد نماید. بنده پیاده نظام این کار هستم و تنها در خدمت شما . حال این کار گروه ها در ستاد های ایجاد شده ، اما این موارد می تواند در صنف ها تشکیل شود . یعنی در خود دانشگاه مطابق نیاز ها ایجاد شود . در اصل نیاز های دانشگاه تهران و تبریز متفاوت است و باید بر اساس کار گروه داخلی مورد سنجش و نیاز سنجی شود.

 

 

پرسش و پاسخ

سوال: چرا نام این سند را سند پویایی نگذاشته اند بلکه سند اسلامی شدن نام نهاده اند؟

اینکه چرا سند پویایی نامگذاری نشده است به این اسم قشنگ است و دانشگاههای دیگر اسم های دیگری ارئه می دهند . اما ما فرزند شرایط و زمینه ها هستیم . یعنی الان شرایط فعلی ما اینست . حضرت آقا یه زمانی به آقای معین گفتند خجالت نکشید که بگویید می خواهیم دانشگاهها را اسلامی کنیم این امر کار زشت و قبیحی نیست به اینکار افتخار کنید و بگویید . حتی متدینین جامعه می گویند چرا این اسم ؟ یعنی حد الامکان خودش را انجام دهید ولی اسمش را استفاده نکنید. بعضی وقت ها در کشور این حالت دوئیت شکل می گیرد . به طور مثال حضرت امام خمینی فرمودند : جمهوری اسلامی ایران نه یک کلمه بیشتر نه یک کلمه کمتر. به خاطر تقابلی است که شکل گرفته است شاید به دلیل ماندن و تاکید بر روی همین اسم باشد . اما همین اسم هم چرخشهایی داشته است بطور مثال در اوایل کار بحث بر اسلامی کردن دانشگاهها بود . یعنی یک نوع رفتار حاکمیتی در آن وجود داشت که به نظر می رسید مثلا حکومت می خواهد دانشگاهها را اسلامی کند . ما تغییرش دادیم چون مفادش واقعا این نیست . اسلامی شدن دانشگاهها مطرح شد یعنی محصولی که حاصل حضور و خواسته خود دانشگاهیان است . ما برای این بحث بستر سازی می کنیم

بعضی ها هم آمدند و اسم اسلامی سازی را مطرح کردند. برخی به عنوان سند تحول آموزش عالی را مطرح کردند که آن هم به نوبه خود خوب بود . این اسامی همه خوب هستند و در اصل قضیه هیچ تفاوتی نمی کند مفاد آن با نام پویایی که شما مطرح کردید فرقی ندارد و نیز سماجتی در این زمینه وجود ندارد.

سوال: منظور من اینست که آیا کشور جمهوری اسلامی ایران ما با کشور جمهوری اسلامی افغانستان تفاوت ندارد؟

من نیز میخواستم جمهوری اسلامی پاکستان را مثال بزنم که آنها هیچ کاری با احکام اسلامی ندارند و سیستم مدیریتی ایشان از اسلام استفاده نمی شود در واقع طبق روال قبلی عمل می کنند و تنها اسم اسلامی گذاشته اند اما در اینجا بنا بر اینست که از نظام های فکری دین به عنوان نرم افزار برای اداره سخت افزار جامعه استفاده کنیم. تا حالا اینکار صورت نگرفته و دلیل آن آقای دکتر چیست ؟ به خاطر اینکه هنوز نظام فکری مربوطه تولید نشده است . به وسیله کارشناسان حوزوی و دانشگاهی در کنار هم این امر باید محقق شود . یک طرف مبانی نظری ارائه میدهد و طرف دیگر معادلات کاربردی را.

در علوم انسانی به عنوان مثال در بحث اقتصاد (در آنطرف) آنها بنیاد های نظری مدیریت را ارائه دهند ولی معادلات مدیریت و اقتصادی که حل آنها در جامعه نمود می یابد را باید دانشگاه با ورورد به بحث های جزئی و تجربی ارائه کند. اما تفکیک این بخش جوابگو نخواهد بود

همانگونه که بانکداری با ربا هم داریم، یک نکته دوم ، چرا دانشگاه را انتخاب کردید . اما من گفته ام حتی حوزه هم اسلامی شود . ما میراث اهل بیت داریم ولی هنوز حوزه از میراث اهل بیت و آموزه های وحیانی و آسمانی برای حل مسائل جامعه استفاده نکرده است و به میزان فاصله آموزه های وحیانی و میراث اهل بیت حوزه نیز برای حل مسائل جامعه باید به اسلام نزدیک تر شود . به اسلامی که در کالبد جامعه جاری می شود و مردم در عمل باید ببینند و نه در میان کتب و متون دینی

ما هم در خدمت شما هستیم . آموزش و پرورش ، هنر و . . . باید همین روال را پیروی کنند . ولی ما هنوز نگرش اسلامی را تولید نکرده ایم و مسلما نیازمند کمک و همفکری دو نهاد حوزه و دانشگاه هستیم.

سوال : آیا به اعتقاد شما دانشگاه های ما اسلامی نیستند؟

دانشگاهها هنوز اسلامی نیست با تعریفی که من از اسلام بیان می کنم حوزه ها هم هنوز اسلامی نیست . هنر ، سینما هم هنوز اسلامی نیست . در روانشناسی یکی از مواردی که در کلاسها مطرح است بحث خود ارضایی و استمنا جزو روشهای رسیدن به آرامش با رویکرد علمی می باشد یا مشکل دیگر ازدیاد ۳۰% ازدواج سفید است (ازدواج غیر رسمی ) است که پیگیری جدی ما نیاز است که اگر کاری نکنیم مشکل واقعا جدی است.

ما در اینجا می گوییم این دانشگاه هنوز اسلامی نیست نمونه هایش اینست ، ما هنوز با علم مبتنی بر آموزه های دینی خود فاصله داریم . علوم ما چه در حوزه انسانی ، پایه و چه در علوم دیگر اگر بر پایه مبانی دینی است من خوشحال می شوم و می روم ولی چنین چیزی نداریم . پس دانشگاه هم اسلامی نیست ، عیب نیست. فرایند تکاملش را طی می کند نه اینکه علمی و اسلامی نباشد به این معنا که نماز نمی خواند روزه نمی گیرد پس اسلامی نیست. اتفاقا خیلی از اساتیدی که بنده به ایشان نگاه می کنم با طیب خاطر می توانم پشت سر ایشان اقتدا کنم. وقتی به ایشان نگاه می کنم بوی بهشت وگلاب می شنوم. واقعا اساتیدی داریم که در حوزه اخلاقی شاخص و ممتاز هستند ولی منظور بنده حیطه فردی نیست ، از لحاظ فردی اگر شما یا دیگری برتر باشد الان مهم نیست، منظور من سیستم وساختار سازمان است که مبتنی برآموزه های دینی نیست . فاصله دارد بله حوزه هم فاصله دارد. دانشگاه هم فاصله دارد ، هنر وسینما هم فاصله دارد و علل آن چیست؟ علل آن نبود سیستم و ساختار تعامل همه جانبه علمی بین دو نهاد کاربردی در جامعه یعنی حوزه و دانشگاه است. که حوزه فعالیت اصلی اش تولید تئوریهای برگرفته از زیر بنای مبانی دینی و اجرای احکام اهل بیت و قرآن است. من با دکتر فرجی این جمله را توافق کردیم و واقعا حیف است که گفته نشود ، به ایشان گفتم آقای دکتر آیا شما می خواهید که این بحث تعامل حوزه و دانشگاه اجرا شود یا خیر؟ گفت : من اینجوری نمی فهم که وحدت حوزه و دانشگاه که مکرر شیرینی در ۲۷ آذر و. . . خرده شود و فقط به طور سوری رفت و آمدی بین حوزه و دانشگاه باشد، باید چه کار کنیم؟ عرض کردم : من قدم قدم با ذهن مهندسی شما ، نقطه به نقطه گام ها را روشن می کنم هر کدام را شما قبول نداشتید رد کنید و آنرا که قبول کردید تک تک پروتکل می نویسیم و پیش می رویم. دانشگاه و حوزه به عنوان دو پلت فرم، سهم هریک در تولید علم مشخص شود، سازماندهی و فازبندی شود . علت اسلامی نشدن دانشگاه این است که تا در شرف دریافت نتیجه بودیم حسن رفت،حسین آمد و قصه از نو و مجبوریم این زمینه سازی را مجدد برای جناب آقای فرهادی انجام دهیم(توضیح طرح)

کشور به لحاظ جناح های سیاسی و نبودن نرم افزار منافع ملی دچار سر در گمی در کارایی است. همیشه حکومت ها در مداخله بخش علم در حاکمیت یک نوع یبوست هایی دارند ولی علم که آرام آرام می داند چگونه به خوبی سخن گوید، به آرامی مسیر خود را باز می کند و مشکل را حل کند. شما به طور مثال می توانید از یک استان شروع کنید و رفته رفته سرایت می کند به استان های دیگر و پیش می رود.

سوال: رویکرد سند استاد محور است یا دانشجو محور ؟

به نظر ما محیط دانشگاه از دانشجو پر شده، اما رکن تاثیر گذار و راهبر استاد است . همه دغدغه ها در اینجا اگر استاد متحول نشود در نگاهش، روشش تغییر نکند، روشهایی که بر ذهن و رفتارش حاکم است تغییر نکند، رفتاری بهینه و علمی ، اصلاح شده از خودش نشان ندهد، به هیچ جا نمی رسیم. لذا با این نگاه رویکرد سند استاد محوری است ولی موضوعی که قرار است روی آن کار شود دانشجو است. کارمندان در اولویت های بعدی قرار دارند حتی متن در اولویت های بعدی است. چون ما اگر استاد خوب داشته باشیم متن را هم خوب درس می دهد ولی اگر استاد خوب نداشته باشیم، پوستین را وارونه می کند و کار را خراب میکند.

سوال : آیا سند بصورت تقسیم کار و عملیاتی طراحی شده که قابلیت اجراء داشته باشد؟

یکی از تفاوت های کشور های در حال توسعه با کشور های توسعه یافته این است که در کشور های توسعه یافته قانون ها حد اقلی است و اجرای حداکثری دارند و سیستم و ساختار آن ها به سمت و سوی اجرای قوانین بیشتر نزدیک شده است ولی در کشورهای در حال توسعه مثل کشور ما قانون حداکثری است ولی اجرای حداقلی است این فرهنگ و این رویه سایه اش رابر روی سند ما نیز می اندازد. آیا ما برای اینکار که آسیب را کمتر کنیم کاری کرده ایم؟ بله، در دوره های قبل این کمیته های سازمانی نبود و این دستگاهها نبودند. ما تقسیم بندی کرده ایم و آمده ایم کمیته نظام آموزش را به ریاست وزارت علوم و مسئولیت معاونت آموزش و عضویت معاونین آموزشی بقیه دستگاهها تشکیل دادیم.

نظام فرهنگی و تربیتی به عضویت معاونان فرهنگی تربیتی و مسئولیت نهاد رهبری در دانشگاهها تعریف شده است . پژوهش را به وزارت بهداشت داده ایم که در آنجا پژوهش های سیستمی و ساختاری در ارتقا کیفیت و بحث های مختلف موفق بوده و مطالعات خوبی داشته است. نظام مدیریت را هم به دانشگاه آزاد داده ایم. یعنی چهار دستگاه متولی در حوزه علوم هر کدام یک مسئولیت مشخص دارند. تقسیم کار کرده ایم و هر کدام از اینها موظف هستند در شش ماه به ستاد راهبردی خود که شورای اسلامی شدن است گزارش کار بدهند. کار ایشان چیست؟ کار این افراد این است که مفاد سند موجود را بر اساس اقتضائات و مقدورات دستگاهها و شیب شرایط اولویت بندی کنند.

پس کار شد : ۱- شناسایی اولویت ها ۲- ابلغ آن به صف ، گرفتن مشورت و بعد اجرا ، در نهایت نیز نظارت بر حسن اجرا . حال بر اساس شاخص ها، عوامل و موانع آن چیست؟

در دانشگاهها توسط مسئولین نهاد ها و خود آقایان امکان ایجاد کمیته های بررسی میزان اجرای مصوبات بگذارند و اصلاح و ارزیابی انجام دهند. یعنی چه؟ آن مواردی که به نظر ایشان اشتباه است، اصلاحیه آن را به ستاد بالاتر به عنوان پیشنهاد ارائه دهند و مواردی که اجرا می شود را بررسی نمایند پیش رفت آنرا تقویت و موانع را نیز برطرف سازند.

 

می شود از اساتید در این امر کاملا استفاده شود. ما هم خود سند را به صورت نرم افزاری آماده کرده ایم که برای کل اساتید ایمیل خود را در اختیار ما گذاشته بودند، فرستاده ایم و امکان ابراز نظرات و پیشنهادات وجود دارد. سند هم در چند قطع چاپ شده است که قابل دسترسی است. ما خوشحال می شویم که شما این سند را بخوانید به هر حال برای شما کار شده و مایع مسرت است برای ما اگر ما رو نقد کنید و پیشنهادات خود را در اختیار ما قرار دهید.

سوال: مخاطب سند کیانند؟ آیا دانشجویان هستند؟ یا اساتید؟ یا مدیران دانشگاه؟

جناب استاد، رکن تحقق سیاست ها در هر سند قاعدتا سازمان و ساختار مدیریتی است. اما مدیریت بخش های مختلفی دارد. مدیریت با مدیر تفاوت دارد لذا در این مسئله وقتی مدیریت مخاطب قرار می گیرد. معاون آموزشی ، معاون پژوهشی و فرهنگی که هر کدام برای خود ساختار و مانیفست دارند یعنی دارای شرح وظایف و برنامه می باشد پس نظام مدیریتی مخاطب اجرایی سند است، هر چند ما انحصار به سازو کار مدیریت برای دستیابی به اهداف سند نداشتم. البته ذی نفع هایی مثل دانشجویان که جز ساختار مدیریتی نیستند و تشکل های دانشجویی در مصوبه ها وسیاست ها مورد توجه قرار گرفته . کارکنان دانشگاهها که محیط را فضا سازی می کنند ، به هر حال مورد قبض و بسط قرار می دهند. این بخش هایی است که در سند در نظر گرفته شده است. دانشگاه به تنهایی در یک استان نمی تواند کار کند و سازوکارهایی برای آن لحاظ شده است. مسائل امنیتی ، سیاسی ، فرهنگی استان در کنش و واکنش های اداره یک دانشگاه اثر گذارند. بخش هایی چه در بحث بومی و چه ملی حتی موارد بین المللی برنامه ریزی شده است. این سند حاصل نزدیک شانزده هزار نفر ساعت بود که از طریق یک سامانه نظرات هیئت علمی گرد آوری شده و نتیجه یک الی یک و نیم سال بحث و بررسی وزارتخانه ها و کار کارشناسی بود .ما نیز کمیته هایی تشکیل داده بودیم و نظرات را دریافت می کردیم. البته کمیته ای نیز از حوزه تشکیل شد و نقطه نظرات ایشان را چون در این زمینه حرف هایی برای گفتن داشتند اخذ نمودیم.

از دانشگاههایی که در این زمینه مشارکت داشته اند و نظرات خود را به ما در رابطه با ابعاد سند منعکس نموده بوده اند می توان به دانشگاه شهید بهشتی ، دانشگاه پیام نور مرکزی، دانشگاه آژاد اسلامی ، دانشگاه کرمانشاه ، دانشگاه استان مرکزی (اراک) اشاره نمودند.که در بازخورد این نظرات ، برخی رد شد، برخی مورد پذیرش قرار گرفت

که بعضی بند های سند نیز پیرو این مطلب اصلاح شد و در برخی مفاد نیز دفاعیه ارائه شد که مورد پذیرش اساتید محترم نیز قرار گرفت در تمام این دانشگاهها جلسات یک روزه بحث و کارشناسی به صورت انجام شد و ما حصل جلسات به شورای عالی انقلاب ارجاع داده شد.

در بحث پویایی نیز منظور از این عبارت ، اگر پویایی یعنی جستجو گری و بیقراری علمی، عدم جمود و رکود و تحجر در تولید علم و کاربست علم و پژوهش و فناوری باشد ، پویایی واژه مناسبی است. سند هم جناب استاد اگر ادبیات آن به خاطر مذاج ایرانیان خیلی آرمانی صحبت می کند. اکنون ما باید چه کار کنیم؟ لذا اشکالی که وارد است در واقع سند باید به نتیجه و مطلوب توجه کند و بقیه موارد را باید به صاحب نظران و سایر ذینفع ها واگذار کند. نقشه راه را بگوید ، محصول خود به خود در قله پیدا خواهد شد. چشم انداز رهکار های مطلوب را در رابطه با دانشگاه تمدنی و استاد ارائه کرده است ولی در اجرا آمده اند و از گام اول شروع کرده اند یعنی چه کار کنیم که دانشگاهی تمدن ساز داشته باشیم دانشگاهی که در حل مسائل جامعه به دلیل عدم اطلاع از مسئله قابلیت و کار آمدی برای علم و کار نافع ایجاد نم کنند، طبیعتا پیشرفت به سمت تمدن سازی یک شوخی بیشتر نخواهد بود ولی در نگاه راهبردی زمانیکه ایده آلها در حاکمیت نوشته می شود ، قابلیت و استعداد هر دانشگاه مشخص می شود

سوال: بهتر نبود اسم پویایی باقی می ماند ، چه اگر ضعف در اجرا داشته باشد و کسی به اشتباه از اسلام زده شود؟ این به نام اسلام تمام نشود و تنها نام پویایی خراب می شد؟

مشکل ما در کشور سیاه و سفید دیدن و صفر و یک قلمداد کردن امور است به طور مثال در نقشه جامع در تفاوت دو نگاه لیبرال دموکراسی و نگاه اسلامی که مکتب جدا بود وقتی می خواسته اسم اسلام آورده شود ، می گفتند : خوب، کشور اسلامی است دیگر نیازی به این پیشوند ها و پسوند ها نیست. اما در اجرا فردی می آید می گوید در قوانین که از ما خواسته نشده بر اساس اسلام عمل شودبعنوان نمونه در دانشگاه اقتصاد به سبک غربی تدریس می شود و رئیس بانک نیز به علت این عدم اشاره موظف است نظام بانکداری و پولی را بر اساس نظام مرسوم کل دنیا تدریس شده در دانشگاه پیش رود و در واقع این یک مشکل است. دین حق و وظیفه دارد نسبت به ارائه راهکارهای اسلامی در جامعه انگیزه اجرا ایجاد کند یعنی مسئولان مربوط، موظف به استخراج احکام و راهکار های مربوطه اسلامی برای جامعه می باشد. آیا یک قانون خوب را اجرا کنیم ، یا به بهانه این که ممکن است خوب اجرا نشود و دین بد نام نشود آنرا کنار بگذاریم تا بعد که حالا شاید در آینده اجرا شود ؟ اما نگرانی وجود دارد که اگر این قانون اجرا نشود و در سیستم فعلی آنقدر پیش برویم که در نهایت به علت فاصله بسیار به وجود آمده نیاز به انقلاب های بزرگتری حس شود.

به نظر می رسد برخی معتقدند که اگر اکنون ما این نظام فکری را کنار بگذاریم بعد ها دیگر دستمان به جایی بند نخواهد بود ، به همین دلیل از حالا نیازمند اجراست البته این به معنی عدم وجود و نواقص نیست و ما تا روزی که بهتر از این نداریم باید از علم و یافته های کنونی بیشتر بهره ببریم.

سوال: آیا در دانشگاه اسلامی اساتید دگر اندیش می توانند حضور داشته باشند؟

اگر دگر اندیش به معنای بالفرض کسی که جناح چپ یا راست باشد؟ اصلاح طلب شد یا … اگر در چهار چوپ قانون اسلامی کار میکند، اصلا ولایت فقیه را هم قبول ندارد ولی قوانین را رعایت میکند، این آدم محترم می تواند در دانشگاه تدریس کند ، محترم است، می تواند فرد علمی باشد و آدم نمونه ای هم باشد هر چند ممکن است ما رد نظریه ولایت را نپذیریم و بگوییم کاش قبول کند و با ایشان صحبت کنیم ولی این به معنی رد و کنار گذاشتن او نیست و این امر سند ناظر بر حذف و پاکسازی نیست. این مورد مربوط به دهه اول بود ، بازنگری شد و مطابق با واقعیت های جامعه ، تنوع افکار و در چها چوب مصالح ملی و ارزشهای اسلامی کار شد ، در غیر اینصورت به جایی نمی رسد.

اما اگر منظور شما از دگر اندیش کسی باشد که انقلاب را قبول ندارد ، امام را قبول ندارد ، اسلام را قبول ندارد و آمده است موقعیت های استادی را گرفته و به عنوان استاد در دانشگاه در حال تدریس است . کشور و دانشگاه در قبال این استاد چه باید بکنند؟

وقتی فرایند جذب است موردی که در سند وجود دارد ، این است که اگر در دو استاد باشند، هر دو متخصص پلیمر، هر دو شاگرد اول ، هر دو انسان خوب وسالم و بدون پیشنه منفی باشند ، یکی مسلمان انقلابی باشد و دیگری مسلمان غیر انقلابی ، آنگاه آن فرد انقلابی برای نظام ارجحیت دارد . یعنی سعی می کند کسی را به کار گیرد که تفکر نظام انقلابی آن را بتواند جلو ببرد

سوال : حال اگر یکی شاگرد اول و دیگری شاگرد ششم باشد چه طور ؟

آن شاگرد اول انتخاب می شود

سوال: اگر آن شاگرد اول مورد نظر شما نبود چه؟

چون دانشگاه محل تحصیل علم است نماز شب خوان ، حزب اللهی، انقلابی نمی خواهد بیاورد که بی سواد باشد و فقط بیاید یا حسین بکشد . اینجا می آید تا علم یاد دهد . کسی که واجد صلاحیت های علمی است و یک سری مزیت ها نسبت به هم طیف خودش دارد او ترجیح داده می شود. در پاسخ سوالی بنده در این رابطه گفتم کل راههای رشد که بسته نشده ، تنها راه معلمی دانشگاه اولویت داده نشده ولی راه پژوهشگری ، مدیر ارشد صنعت و . . . که باز است. آموزش تعلیم و تربیت است.

رهبری می فرماید: در دولت کارهای فراوانی انجام می شود من معمولا در این موارد به توصیه های عمومی اکتفا می کنم و در کار های دولت دخالت نمی کنم. البته روسای لطف دارند و می آیند و گزارش میدهند. دولت کارهای خودش را انجام میدهد، در مسائل کشور، در عزل و نصب ها دخالت نمی کنیم اینها مسولیت های دولتهاست باید بتوانند کارهایشان را انجام بدهند. ولی مسئله فرهنگی این چنین نیست، بنده در مسئله فرهنگی دخالت میکنم و دلیل این است که فرهنگ ها در اختیار دولتها نیست ، اینگونه نیست که دولت ها بگویند: این سیاست فرهنگی ما است و ما مطابق آن عمل میکنیم. فرهنگ مربوط به مسائل نظام است و باید سیاست های نظام در آن مورد توجه قرار گیرد، علت این است که مسائل فرهنگی قابل برگشت نیست.

با این نگاه دگر اندیش به معنی کسی که مثلا مانند رئیس دانشگاه فکر نمی کند ، این طور نیست حال در دولت آقای احمدی نژاد باشد یا دولت آقای روحانی. کسی حق ندارد برخورد جناحی انجام بدهد و این مورد تایید سند نیست . فرا جناح بودن وحافظ منافع ملی و علمی کشور و دانشگاه در سند تاکید شده است.

سوال: چنانچه اشاره فرمودید اسلامی شدن فرایندی است که باید از مقاطع پایین آموزشی شروع شود، آیا سند اسلامی شدن برای آموزش و پرورش نیز تدوین شده؟

سند تحول بنیادین آموزش و پرورش تهیه هم شده، ابلاغ هم شده است. مانند این سند یک نکته مهم داریم، برای اینکه ما بتوانیم در دانشگاه یک دانشجوی خوب علمی برخوردار از مراتب فرهنگی تربیتی داشته باشیم باید زیر ساخت های آن را در آموزش و پرورش درست کنیم.

سند تحول کاملا شامل این بحث ها میشود و در سندها نیز به حوزه های پیوستگی آموزش عمومی و آموزش عالی توجه شده است. به عنوان مثال اگر بچه ها را قبل از ورود به دانشگاه اهل تحقیق و پژوهشگری بار نیاوریم، در دانشگاه تبدیل ایشان به یک محقق فعال کاری بس دشوار خواهد بود چرا که باید شخصیت اصلی قبلا شکل بگیرد و در دانشگاه دانش تخصصی در اصل بیشتر ارائه شود و در اینجا ابعاد بالاتر تربیتی مطرح شود.

به نظرم خیلی جای کار وجود دارد و به جای جدل می توانیم کار را باهم پیش ببریم.

سوال: آیا در سند آمده که فیزیک را مثلا چگونه می توان اسلامی کرد؟ به نظر شما اگر یک استاد فیزیک خوب اعتقادی به اسلام نداشته باشد در دانشگاه اسلامی می تواند تدریس کند؟

در ارتباط با فیزیک ما نگرشی در حوزه مبحثی داریم که فیزیک اسلامی با فیزیک غیر اسلامی فرق دارد. اما هنوز یک فیزیک اسلامی نوشته نشده است. اما اگر روزی این تهیه شد و به صورت متن آکادمیک استخراج شد و در جامعه خودمان و جوامع بین المللی پذیرش یافت و مرزهای دانش را چندگامی رو به جلو برد، آنگاه در دانشگاه، کسی میتواند فیزیک تدریس کند که مسلط به فیزیک مبتنی بر مبانی اسلامی بوده و از آن آگاه باشد.

اما تا آن موقع افرادی داریم که عضو هیئت علمی بوده و تسلط کامل با قابلیت صد در صد در دانشگاه ها فعالیت میکنند و قابل احترام هستند.

حال شما می گویید: این هستی شناسی، جهان شناسی و باورهایی که من دارم در گزاره های پایه و مبنایی بر فیزیک تاثیر می گذارد اشکال ندارد باید بر روی این کار شود تا این موازنه به سمت ارزش های اسلامی تغییر کند. زمانی که این شد علم حاکم آن با برخورد علمی، نه ایدئولوژیک در گزینش متخصصین امر میتوان این مورد را در نظر گرفت.

در دانشگاه ها چهارده رشته مورد نظر است که با مهندسی معکوس و مسئله محوری تلاش های وجود دارد تا به سمت علوم مبتنی بر آموزه های وحیانی و دینی که به ظرفیت یافته های عقل بیفزاید. رسیدن به نظریه در معادلات بر اساس هستی شناسی اسلامی رخ دهد. ما اتفاقا از فنی مهندسی ها تقاضا داریم که به ما کمک فکری بدهند . من رشته ام فنی و مهندسی نیست و کلام تدریس میکنم و اگر بدانم که شما که یک استاد مسلمان هستید با هستی شناسی و جهان بینی اسلامی ، این نگاه و نگرش شما آیا می تواند در بخش و مقوله دانشی شما تاثیری داشته باشد، این را من بلد نیستم . بنده یکبار از دکتر قانعی جویا شدم که آیا دین در حوزه سلامت اثری دارد؟ ایشان فرمودند: چهار رویکرد وجود دارد که رویکرد چهارم بحث سلامت و معنویت است، که باید در این زمینه کار کنیم. لذا متخصصین ما در زمینه های فنی و مهندسی باید زمینه های گسترده ای را باز کنند.

تمام تصرف هایی که انسان در عالم حیات می کند، تغییر هندسه عالم که یک رویکرد مهندسی است این موارد میتواند مبتنی بر آموزش یک انسان مسلمان باشد یا یک انسان غیر مسلمان. انسان مسلمان حق خودش نمی داند که امانت خداوند است به هر شکلی که میلش کشید تصرف کند ولی انسان غیرمسلمان برای ایجاد راحتی و امنیت خودش در این دوره حیاتش هر جوری که تصرف رفاه بیشتری به او بدهد تصرف می کند. این نگاه می تواند هندسه ها را تغییر دهد. این موارد را ما بلد نیستیم و باید راهنمایی شویم.

اما درباره قسمت دوم سوالتان، در شرایط مساوی وقتی دولت هم می خواهد نیرو پرورش داده و به کار گیرد آیا دولت حق دارد انسان دانشمند صاحب تخصصی را بگیرد که واجد شرایط عمومی هم غیر از علمی باشد یا خیر؟وظیفه دارد تکلیف دارد یا خیر؟ در شرایط مساوی همانگونه که مطرح شد اولویت با کسی است که واجد شرایط است ولی در شرایط غیر مساوی تحذیر و نهی کردند. گفتند که اینگونه نشود که این یک مفر و منفذی شود که انسان های بی سواد را از این در به داخل راه دهید. حتی این تحلیل بود که دانشگاه محل دانش است که می خواهد انسان تربیت کند حوزه نیست. بحث اخلاق و معنویت در حوزه اصل است هر چند که اگر یک آخوندی اهل معنوبت هم باشد ولی سواد کافی نداشته باشد آنجا هم مدرس حوزه نخواهد بود. و به وی اجازه تدریس نخواهند داد. می تواند در خانه خودش استاد سلوک باشد ولی در مسجد اعظم قم به او اجازه تدریس نمی دهند جامعه مدرسین حوزه این اجازه را به نمی دهند، این مورد و این اصل را سیاست گذاران صحه گذاشتند و غیر این را نهی کردند.

تلاش ما بر این است که قانون مندی را اعمال کنیم . این تلاش ها هم تازه تابعی از میزان توسعه یافتگی تمام جامعه است چقدر عقلانیت حاکم باشد که بتوانیم با یکدیگر به جای اینکه همدیگر را تخریب کنیم در تکمیل یکدیگر کوشا باشیم.