علل پیدایش اندیشه تضاد علم و دین

فکر ناسازگاری علم و دین هنگامی در غرب ایجاد شد که طلوع افکار علمی و تحولات جدید اقتصادی و اجتماعی در اروپا پیدا شد و آن گاه که با افکار خرافی کلیسا و برخورد اربابان آن با علم و علما و دانشمندان مواجه گردید، چنین حکمی (تضاد علم و دین) صادر شد.

منشأ این مسئله، آموزش های نادرست کلیسا بود که براساس مطالب تحریف شده تورات به مغز و زندگی مردم تحمیل می شد و این افکار را به عنوان معارف مسلّم دینی در ذهن مردم می گنجاند و اربابان حرفه ای کلیسا هم برای حفظ موقعیت خود، به مبارزه با علم برخاستند و هرگونه فکر مخالف را ارتداد و کفر دانستند. این رفتارهای ناهنجار و خفقان عمومی که با رفتار اشتباه پاپ ه، کلیسا و مسیحیت اروپای قرون وسطا همراه شد، ناشی از مطالبی بود که در کتاب های دینی نوشته شده بود. در این جا چند نمونه را از کتاب تورات موجود۱ می آوریم:

ـ (آدم حرف شیطان را شنید و با خوردن از درخت، عقل یافت و به خوبی و بدی پی برد; با این که خدا گفته بود: نخور که خواهی مرد.)

ـ (خدا به آدم و حوا گفت: چه کسی به شما فهماند که لخت هستید، آیا از درخت خورده اید؟ برای این که ممکن است دنبال درخت زندگی برود و از آن هم بخورد و دیگر مرگ نداشته باشد; ناچار او را از بهشت بیرون کرد.)۲

ـ (آدم و زنش هردو برهنه بودند و شرمندگی نداشتند.)۳

گالیله در حدود سال ۱۶۳۲ میلادی کتابی در تحقیقات علمی خود منتشر کرد، ولی پس از نشر آن، جمعی به پاپ شکایت کردند که اگر از نوشته های گالیله به طور جدی جلوگیری نشود ممکن است بلایی از آسمان نازل شود و تر و خشک را یک سان بسوزاند. سرانجام در نتیجه این سعایت ها و شایعه پراکنی ها و عوام فریبی ه، فرمانی از پاپ برای ضبط و توقیف نسخه های آن کتاب صادر شد و در اکتبر همان سال، گالیله برای محاکمه احضار شد و این کار چندبار تکرار شد تا برای بار چهارم در ۲۱ژوئن به پیشگاه محکمه قدس جلب شد. در آن جا از او استعلام کردند که آیا باز هم معتقد است که آفتاب، مرکز منظومه شمسی و زمین متحرک است؟ و سرانجام این حکم درباره اش صادر شد: (نظر به این که سکونت و مرکزیت آفتاب نسبت به زمین عقیده ای است ضلالت آمیز و از جهتِ اختلافِ واضحِ آن با تعالیم کتاب مقدس، باطل و منسوخ است، لهذا امضاکنندگان، به نام خداوند خود، عیسی بن مریم و مادر دوشیزه او، به اتفاق آرا و وحدت عقیده و نظر اخطار کرده و اعلام می دارد که گالیله قویاً مظنون به فساد عقیده و سستی مبانی ایمان است….)

پس از ابلاغ این حکم، چنان که نوشته اند آن پیرمرد دانشمند زانو به زمین زد و گفت: با قلبی پر از صداقت و ایمان بی شائبه، چنان که به اشتباه دارای عقیده ای برخلاف دستورها و تعالیم کلیسای مقدس کاتولیک بوده ام، جداً متأسف و از آن اظهار پشیمانی می کنم. او پس از ۵ سال مجاز شد به خانه خود برگردد به شرط آن که با کسی معاشرت نداشته باشد.

اسلام و علم

تبلور آن چه درباره علم، تفکر و تعقل در اسلام وجود دارد، در قرآن کریم می باشد. آیات قرآن پیوسته نازل می شد و هریک مسئله ای تازه مطرح می کرد و هر مسئله تازه، اندیشه، بلکه اندیشه هایی تازه در میان می نهاد و این همه، اذهان جامعه در حال تحول را نیز به تحول می کشانید. حرکت ذهنی که قرآن به جامعه خویش و سپس به دیگر جوامع داد، هنوز چنان که باید ارزیابی و تحلیل نشده است. قرآن به صورتی شگرف، انسان را به تجربه و حس نیز دعوت می کند. حتی سوگندهای خویش را به نام اشیای محسوس و طبیعی یاد می کند، از آسمان و ستاره و فجر می گوید، از آفرینش و صورتگری در رحم سخن می گوید، خلقت شتر را به یاد می آورد، زندگانی مورچگان و زنبوران عسل را تذکر می دهد، به چگونگی پرواز پرندگان اشاره می کند، از شکفتن دانه در زمین و از خوشه گندم و خرما و انجیر و زیتون سخن می آورد، چرا؟ برای این که مردم در آن ها بیندیشند و در چگونگی آفرینش آن ها ژرف شوند و از کنار هیچ پدیده و هیچ موجودی به سادگی نگذرند. به گفته استاد احمد آرام: (در قرآن کریم، هرجا مناسبتی پیش آمد، آدمی به اندیشیدن و بهره جستن از خرد خویش برای پی بردن به اسرار جهان دعوت شده است. آن همه سافلا تعقلونز، سلعلهم یتذکرونز، سافلا یتذکرونز،

سفانظرواز و نظایر فراوان آن که در قرآن کریم آمده، همه دستورهایی است که افراد مسلمان را به تفکر و تدبر در هرچه آفریده شده می خواند و این خود آغاز علم و دانش است. در کدام کتاب است که برتری دانشمندان بدین زیبایی توصیف شده باشد که: (هل یستوی الذین یعلمون والذین لایعلمون)۴ یا در ستایش حکمت و فرزانگی چنین نغز گفتاری آمده باشد که: (من یؤت الحکمه فقد اوتی خیراً کثیراً.۵)

علم و دانش در آیات قرآن

۱٫ آیاتی که ارزش و اهمیت علم را بیان می کند; مانند: آیات ۹/زمر، ۱۱/مجادله، ۱تا۴/علق، ۱۱۴/طه.

۲٫ آیاتی که دعوت به تدبر و تفکر در جهان می کند; مانند: ۲۱۹/بقره، ۱۹۱/آل عمران، ۲۴/محمد.

۳٫ آیاتی که نمونه هایی از اسرار طبیعت را برای ما فاش می کند و ما را به مطالعه بیشتر فرامی خواند; مانند: ۲۴تا۲۷/عبس، ۱۹/ملک، ۱۷تا۲۰/غاشیه.

۴٫ آیاتی که راه های افزایش علم را که در وجود خود آدمی است، مانند: عقل، هوش، چشم و گوش، مشخص می کند و آدمی را به استفاده از آن ها وامی دارد: (خدا شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد و در آن حال هیچ چیز نمی دانستید و برای شما گوش و چشم و دل و عقل قرار داد تا شکر این نعمت ها را به جای آورید).۶ و هم چنین آیات ۱۷۹/اعراف، ۱۷۱/بقره.

۵٫ آیاتی که رسماً به مسائلی اشاره می کند که هنوز علمِ آن روز آن مسائل را حل نکرده بود; مانند: خلقت جهان، موجودات جان دار در کرات دیگر، حرکت زمین، آفرینش انسان، نر و ماده بودن گیاهان و سایر موجودات، ارتباط کرات آسمانی، تصاعد گازها و فرود آمدن شن ها و احجار آسمانی و کیهانی، کمبود اکسیژن در ارتفاعات بالای زمین، توسعه جهان.

پیشرفت اعجاب انگیز اسلام

هنگامی که تاریخ را ورق می زنیم می بینیم در یک برهه از زمان، موج عظیمی از تمدن و فرهنگ به وسیله ملتی گمنام و طفیلی(عرب) در جهان پدید آمد و نیمی بیشتر از سرزمین های آباد آن روز را تحت نفوذ خود گرفت و آن چنان اثری از خود به جای گذاشت که هیچ جست وجوگر فلسفه تاریخ نمی تواند عظمت و تأثیر آن را در پیدایش تمدن های بعدی نادیده بگیرد. (جواهر لعل نهرو) در کتاب خود می نویسد: (شگفت انگیز است که این نژاد عرب که در طول قرون دراز، گویی در خفتگی به سر می برد و ظاهراً از آن چه از سایر نواحی اتفاق می افتاد جدا و بی خبر بود، ناگهان بیدار شد و با نیرو و قدرتی شگرف، دنیا را تهدید کرد و زیر و رو ساخت. نیرو و فکر تازه ای که عرب ها را بیدار ساخت و ایشان را از اعتماد به نفس و قدرت، سرشار ساخت، اسلام بود. این مذهب به وسیله پیغمبر تازه ای به نام (محمد(ص)) شروع شد که در سال ۵۷۰ میلادی در مکه به دنیا آمد.)۷

برنارد شاو، نویسنده و محقق انگلیسی، می گوید: (من همیشه نسبت به دین محمد، به واسطه خاصیت زنده بودن عجیبش، نهایت احترام را داشته ام. به نظر من اسلام تنها مذهبی است که استعداد توافق و تسلط بر حالات گوناگون را دارد… من درباره این انسان فوق العاده (حضرت محمد ـ صلی الله علیه وآله ـ) مطالعه کرده ام و به این نتیجه رسیده ام که او نه تنها ضد مسیح نبود، بلکه باید نجات دهنده بشریت نامیده شود. به عقیده من اگر مردی چون او، فرمانروای دنیای امروز شود طوری در حل مسائل و مشکلات دنیا توفیق خواهد یافت که صلح و سعادتی که همه افراد بشر آرزوی آن را دارند، تأمین خواهد کرد.)۸

(عرب ها در ظرف ۲۵سال پس از رحلت پیغمبرشان تمامی ایران و سوریه و ارمنستان و قسمتی از آسیای مرکزی را از یک سو و قسمت هایی از شمال آفریقا را از سوی دیگر فتح کردند. عرب ها چه در شرق و چه در غرب، پیش رفتند. در شرق، شهرهای هرات و کابل و بلخ در برابر ایشان سقوط کرد و آن ها به سواحل سند در هند رسیدند. در غرب نیز هم چنان پیش رفتند… از مراکش و آفریقا از تنگه باریک دریا گذشتند و به اسپانیا و اروپا وارد شدند. بدین شکل در حدود ۱۰۰سال پس از رحلت پیامبر، امپراطوری اسلام، از جنوب فرانسه و اسپانیا در سراسر شمال آفریقا تا سوئز و از آن جا در سراسر عربستان و ایران و آسیای مرکزی تا مرزهای مغولستان گسترش یافت، به طوری که دیدیم عرب ها در اسپانیا تا مغولستان را مسخر ساختند، و این صحراگردان های بیابان های عربستان، حکمرانان یک امپراطوری عظیم گشتند.)۹شاه کار مسلمانان تنها در کشورگشایی و بسط نفوذ بر نیم بیشتر سرزمین های آن روز نبود، چرا که جهان، فاتحان و کشورگشایان زیادی از قبیل مغول ه، بربره، اسکندرها و غیر آن به خود دیده که روح توسعه طلبی و خودکامگی، آنان را به تجاوز به خاک و اراضی دیگران وادار ساخته بود; بلکه شاه کار مسلمانان در این بود که جنبش و تحولی در جهان پدید آوردند و تمدن عظیم و با شکوهی را بنا نهادند که قرن ها بشر از فیض وجود آن بهره مند، بود، یکی از حلقه های درخشان تمدن بشر به شمار می رود و تاریخ تمدن به وجود آن افتخار می کند. مسلمانان در طول چند قرن، آن چنان در علوم، صنایع، فلسفه، حقوق، اخلاق، سیاست و نظامات اجتماعی پیش رفتند که به اقرار دانشمندان غربی از همه جلو افتادند و تمدن کنونی اروپا و غرب بیش از هرچیز دیگر از آن مایه گرفته است.

ویل دورانت می نویسد: (پیدایش و اضمحلال تمدن اسلامی، از حوادث بزرگ است. اسلام طی پنج قرن از سال (۸۱تا ۵۹۷هـ) از لحاظ نیرو و نظم و بسط قلمرو و اخلاق نیک و تکامل سطح زندگانی و قوانین منصفانه انسانی و تساهل دینی و ادبیات و تحقیق علمی و علوم طب و فلسفه پیش آهنگ جهان بود.)۱۰

پیرو سو می گوید: (سه قرن از رحلت پیامبر اسلام نگذشته بود که شهر قرطبه دارای یک میلیون جمعیت، هشتاد مدرسه عمومی (تقریباً یک دانشکده به اصطلاح امروزی) و کتاب خانه ای شامل ششصد هزار مجلد کتاب به زبان عربی و زبان علمی جهان بود.)۱۱

هونکه درباره کتاب خانه هایی که مسلمانان به وجود آوردند، می نویسد: ۱٫ کتاب خانه قرطبه، ۶۰۰۰۰۰مجلد; ۲٫ کتاب خانه رصدگاه مراغه به وسیله خواجه نصیر طوسی، ۴۰۰۰۰ مجلد; ۳٫ کتاب خانه نجف در قرن دهم میلادی، ۴۰۰۰۰ مجلد; ۴٫ در زمان خلفای بغداد کتاب خانه یکی از امر، ۱۰۰۰۰۰ مجلد; ۵٫ کتاب خانه عزیز، خلیفه قاهره، ۱۶۰۰۰۰۰ مجلد که تعداد ۶۵۰۰ مجلد آن در ریاضیات و ۱۸۰۰۰ مجلد آن در فلسفه بوده است.)۱۲

جرج سارتن می گوید: (وظیفه اصلی بشریت توسط مسلمین ایفا شد. بزرگ ترین فیلسوف یعنی فارابی، مسلمان بود. بزرگ ترین ریاضی دان یعنی ابوکامل و ابراهیم بن سنان، مسلمان بودند. بزرگ ترین جغرافی دان و جامع العلوم یعنی مسعودی، مسلمان بود. بزرگ ترین مورخ یعنی طبری هم مسلمان بود.)۱۳

نمونه هایی از ابتکارات دانشمندان اسلامی در علوم

۱٫ شیخ موسی خوارزمی: او یکی از بنیان گذاران علم جبر بوده و کتاب او به نام (الجبر والمقابله) نخستین کتابی است که به نام جبر و مقابله نوشته شده است. او هم چنین واضع روشی است که امروز در حل معادلات درجه دوم به کار برده می شود. کاجوری می گوید: (حل معادلات درجه دوم، به کمک مقاطع مخروطی، یکی از مهم ترین روش هایی است که ریاضی دانان مسلمان به کار بردند.)۱۴

۲٫ خواجه نصیر طوسی: از تألیفات خواجه نصیرالدین طوسی، کتاب (الشکل القطاع) است. این کتاب در نوع خود بی نظیر است. غربیان آن را به لاتین و فرانسه و انگلیسی ترجمه کرده اند و در قرن های متعدد، مدرک و مرجع علمای اروپا بوده است. خواجه نصیر نخستین کسی است که حالات شش گانه مثلث کرویِ قائم الزاویه را به کار برده و آن را در این کتاب آورده است.۱۵

۳٫ ابوکامل: وی جبر خوارزمی را تکمیل کرد و به تحقیقات خاصی در زمینه پنج ضلعی و ده ضلعی و جمع و تفریق رادیکال ها پرداخت. او توانست دو جذر حقیقی یک معادله درجه دوم را به دست آورد. (ابوکامل، همان ریاضی دان عالی مقام است که (لئونارد البیزی) در معادلات ریاضی خود از وی استفاده کرده است.)۱۶

۴٫ ابوالفتح عبدالرحمن منصور خازنی یا (خازن): کتاب میزان الحکمه را تألیف کرد که از مهم ترین کتاب های قرون وسطا در زمینه مکانیک، تعادل مایعات و فیزیک است.)۱۷

۵٫ اولین کسی که آب مروارید را در اروپا عمل کرد، (ادیل فرانسوی) در سال ۱۷۴۵ بود. بنا به نوشته مجله علم نو (۲۳اکتبر ۱۹۸۰) جراحی چشم، ششصد سال پیش از آن که در اروپا عمل شود، به دست مسلمانان انجام شده است. (عماد بن علی موصولی) اولین بار توانست عمل مکش آب مروارید را با موفقیت انجام دهد.

علل عقب ماندگی مسلمانان در سده های اخیر

۱٫ فاصله گرفتن اسلام: دانشمند معروف مصری، (فرید وجدی) در دائرهالمعارف خود در ماده (علم)، علل متعددی برای پیشرفت [مسلمانان در گذشته]، و عقب گرد [فعلی] یادآور شده است و دانشمندان دیگری نیز درباره آن به بحث و گفت وگو پرداخته اند، ولی درحقیقت، علت اساسی آن پیشرفت و عقب گرد کنونی، چیزی جز پیروی و انحراف از تعالیم عالی اسلام نبوده است. مسلمانان در صدر اسلام در تمام شئون زندگی از تعالیم اسلام الهام می گرفتند، ولی امروزه غالب مسلمانان از راه صحیح اسلام منحرف گردیده اند و [حتی] می توان گفت: گروهی در حقیقت مسلمان جغرافیایی هستند نه مسلمان واقعی. (مرحوم سید جمال الدین اسدآبادی معتقد است: بدبختی و عقب افتادگی مسلمین، ضخیم ترین پرده داری است که میان اسلام و ملت های اروپایی حایل شده و مانع گرایش آنان به اسلام شده است. او می گوید: ما هرگاه بخواهیم آزادی خواهان اروپا را به دینمان دعوت کنیم، در درجه اول باید آن ها را قانع کنیم که ما مسلمان واقعی نیستیم.)۱۸

۲٫ رهبری های غلط خلفا و امیران نالایق: زمام داران نالایق و رهبری های نادرست خلفا در طول دوران بعد از پیامبر(ص) یکی از عوامل عقب ماندگی مسلمین محسوب می شود، که دوران بنی امیه، دوران بنی عباس، دوران مغول ها و دوران عثمانی، از جمله آن ها است.

۳٫ جامعه طبقاتی: شهید مطهری(ره) یکی از علل عقب ماندگی مسلمین را ایجاد جامعه طبقاتی ناشی از دستگاه های خلافت می داند و می گوید: ناهمواری هایی در زندگی مسلمین به وجود آمد و یک جامعه طبقاتی درست شد که ابتدا به وسیله دستگاه های خلافت پدید آمد و بعد دنبال شد که با منظور اسلام ابداً وفق نمی کرد. جامعه به یک طبقه فقیر و بدبخت منقسم شد که نان خود را به زحمت می توانست به دست آورد و یک طبقه مسرف و مبذر و مغرور. وضع زندگی مردم وقتی که شکاف بردارد زمینه برای اجرا و عمل و توجه به این دستورها باقی نمی ماند.۱۹

۴٫ هجوم استعمار: در خاطرات مستر همفر، جاسوس انگلیس در کشورهای اسلامی، آمده است: (اسلام را باید دین عقب ماندگی و هرج و مرج برشماریم و در عقاید مردم تردید ایجاد کنیم و پیوند مسلمانان را با اسلام سست کنیم، واپس زدگی و ناآرامی و دزدی در کشورهای اسلام را باید به اسلام نسبت دهیم.)۲۰

در جای دیگر می نویسد: (باید مسلمانان را در نادانی نگاه داشت تا به حقیقت دینشان باز نگردند، زیرا اسلام به مسلمانان دستور می دهد که دانش بیاموزند و در حدیث است که: سآموختن دانش بر هر مرد و زن مسلمان واجب است.ز۲۱)

۵٫ خودباختگی و عدم اعتماد به نفس: از سه چهار قرن پیش آن گاه که کشورهای اسلامی در حال خواب به سر می بردند و زمام داران بوالهوس آنان سرگرم عیاشی بودند، غرب به سرعت به پیش می تاخت و فصل های تازه ای در تاریخ خود می گشود و دست به انقلاب عظیم و گسترده ای در زمینه های فرهنگی و اجتماعی و سیاسی و صنعتی می زد. یک روز خبر می رسید که فرنگی ها چیزی ساخته اند که صفحاتی از کتاب را بدون آن که قلمی به کار گرفته شود، یک باره می نویسد (ماشین چاپ); روز دیگر خبر می آوردند آنان چیزی ساخته اند که با سرعت روی زمین راه می رود و صداهای غریبی از خود بیرون می دهد (ماشین); روز دیگر گفتند: چیز غول پیکری ساخته اند که روی دو خط باریک آهنی راه می رود (قطار); روز دیگر، برق، تلفن و… این صنایع محیرالعقول چنان مردم مشرق زمین را مجذوب کرد که در ارزیابی آن دچار دستپاچگی شده و خود را در مقایسه با غربیان، خوار و حقیر شمردند. و پنداشتند که تنها راه برای رسیدن به چنین تمدنی صنعتی، دنباله روی بی چون و چرا و همه جانبه از مردم آن سامان است و در این راه همه چیز به خصوص اسلام را که مانع دنباله روی مطلق است، باید قربانی کرد، بایستی مثل آن ها غذا خورد، مثل آن ها لباس پوشید، مثل آن ها حرف زد و ژست گرفت.

به دنبال همین طرز تفکر بود که در کشورهای اسلامی جهشی به سوی غرب گرایی و پیاده کردن مظاهر غیر بنیادی تمدن غرب پدید آمد تا جایی که در بعضی از آن ها در مورد پیاده کردن اموری از قبیل: تغییر کلاه، تغییر حجاب و لباس، تغییر تاریخ، تغییر خط و لغو برنامه های اصیل اسلامی و محو آثار تمدن پر افتخار گذشته، متوسل به زور شدن و برخی نیز در این راه سر و دست می شکستند.

متأسفانه کشورهای اسلامی از این دنباله روی نه تنها پیشرفتی به دست نیاوردند بلکه وضع آن ها درست مثل زاغی شد که می خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد راه رفتن خودش را هم فراموش کرد!

پی نوشت ها:

۱ـ سفر تکوین، فصل دوم.

۲ـ یکی از روشن ترین دلایل تحریف تورات کنونی همین است که در داستان آفرینش آدم، با صراحت تمام می گوید: درخت ممنوع، (درخت علم و دانش) یا (نیکی و بدی) و یا (معرفت) بوده است که این ها مسلّماً از خرافات و افکار ساختگی دوران های تاریک است، ولی قرآن کریم می گوید: آدم پیش از آن که در بهشت منزل گزیند، از علم و دانش سرشاری بهره مند بود: (وعَلَّم آدم الاسماء کلّها); بقره(۲) آیه ۳۱٫

۳ـ آدمی که تورات کنونی معرفی می کند از آغاز مانند حیوانات برهنه بوده است، اما در قرآن کریم با صراحت آمده است که آدم و حوا در آغاز پوشیده بودند و این لباس پس از نافرمانی خدا از بدن آن ها ریخت و برهنه شدند.

۴ـ زمر(۳۹) آیه ۹٫

۵ ـ عبدالحسین زرین کوب، کارنامه اسلام، مقدمه.

۶ ـ نحل(۱۶) آیه ۷۸٫

۷ـ نگاهی به تاریخ جهان، ج۱، ص۳۱۷ـ۳۲۶٫

۸ ـ خداپرستی و افکار روز، ص۲۱; به نقل از: تعالیم آسمان اسلام، مبحث حقایق علمی در اسلام.

۹ـ نگاهی به تاریخ جهان، همان.

۱۰ـ با استفاده از: تاریخ تمدن، ج۱۱، ص۳۰۷ـ۲۲۲٫

۱۱ـ تاریخ علوم، ترجمه حسن صفاری، ص۱۱۸ تا۱۲۰٫

۱۲٫ آفتاب عرب بر مغرب زمین می تابد، ص۳۸۷٫

۱۳ـ مقدمه بر تاریخ علم، ترجمه صدری افشار، ج۱، ص۷۲۱٫

۱۴ـ تاریخ فلسفه در جهان اسلام، ص۳۶۱٫

۱۵ـ فلاسفه الشیعه، ص۴۸۹ـ۵۰۱٫

۱۶ـ مقدمه بر تاریخ علم، همان، ص۸۲۷ـ ۸۲۸٫

۱۷ـ همان، ص۱۲۹۶٫

۱۸ـ زین العابدین قربانی، علل پیشرفت و انحطاط مسلمین، ص۲۷۳٫

۱۹ـ برگرفته از: ده گفتار، ص۱۶۵٫

۲۰ـ دست های ناپید، ترجمه احسان قرنی، ص۷۱٫

۲۱ـ همان، ص۶۰٫

معارف اسلامی – فروردین، اردیبهشت، خرداد و تیر ۱۳۸۲، شماره ۵۴ – مقاله انتخابی:رابطه علم و دین

منبع: سایت :http://www.hawzah.net